علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

دختری به لطافت ِ باران

1394/1/31 7:47
نویسنده : mahtab
792 بازدید
اشتراک گذاری

10.یا متکبر

وقتی شنیدم  دختری پنج ساله رو بردن تو یه جمعی  بلکه براش خونواده ای پیدا بشه ناخودآگاه یاد ِ "باران" افتادم...

وقتی شنیدم پدر و مادرش از هم جدا شدن و هیچکدوم سرپرستیش رو قبول نکردن باز هم یاد "باران" افتادم...

وقتی شنیدم دختر بچه ی داستان خوشگل و خوش سر و زبون بوده باز یاد "باران" افتادم...

وقتی شنیدم دخترک گفته تا حالا چند نفر بهم قول دادن میبرنم شهربازی اما هنوز نبردنم به یاد "باران" افتادم...

وقتی دلم برای معصومیت ِ کودکانه  و لطافت ِ دخترانه اش که دارد می سوزد سوخت دوباره یاد "باران" افتادم...

وقتی شنیدم قراره خونواده ای سرپرستیش رو قبول کنه و با خودش ببره خارج از کشور ....

از شنیدن ِ این داستان خدا رو شکر کردم برای ِ نعمت ِ حضور پدر و مادرها در کنار ِ هم و  مثل همیشه هم برای "باران" و هم برای همه ی شبه ِ باران ها از خدا خواستم :

خدایا نعمت ِ بودن در خونواده اونم از نوع ِ پدر و مادر و فرزندان رو به همه ی کودکان بچشون و دل کوچیکشون رو به چشیدن ِ این نعمت شاد گردان.

 

پی نوشت1: باران رو یادتونه حتما، اینجا و اینجا رو ببینین اگر یادتون نیست، پدر و مادرش در آستانه ی جدایی هستن، تشابه داستان ِ نقل شده با داستان باران صرفا همین قضیه بود و بقیه ی نکات ناخودآگاه و بدون دلیل ذهن نگران من رو به سمت ِ این دختر می برد.

پسندها (5)

نظرات (10)

زری
31 فروردین 94 8:22
آخی،خیلی ناراحت شدم ایشالا که مشکلشون حل شه وبرای دعای زیباتون:آمین
mahtab
پاسخ
ان شاالله
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
31 فروردین 94 16:34
الهی آمین واسه دعای قشنگت... واقعا دردناک و غم انگیزه دیدن بچه های بی سرپرست و بدسرپرست
mahtab
پاسخ
واقعا دردناکه
مریم مامان آیدین
31 فروردین 94 17:26
سلام مهتاب جون خیلی ناراحت شدم خوشحال شدم برای اون بچه 5 ساله که رحمت خدا و مهربونی یه خانواده شاملش شد و ناراحت برای باران و این تصمیمی خانوادش خدایا....شکرت...خودت مواظب همه کوچولوها باش
mahtab
پاسخ
اما من هنوز هم دلم برای اون دختر می سوزه مگه میشه مامان و بابای اصلیش از یادش برن؟! مگه می شه بی محبتیشون رو فراموش کنه؟! مگه می شه این خونواده ی جدید بتونن جای اصلی رو بگیرن؟! نمی دونم چی بگم...شاید هم بشه...البته که برای خدا کاری نداره اما میخوام بگم اثر کار اونها روی زندگی دخترشون تا ابد موندگاره و برای همه همینطوره...من هم با رفتارم و گفتارم موثرم ...هرکس به نحوی
زهرا
1 اردیبهشت 94 8:57
اري درسته متاسفانه در جامعه ما اين چيزها زياد شده اما اگر خواسته باشيم زياد به اين چيزها توجه كرد اعصاب خودمون به هم ميريزه زياد تو اين مطالب نرو دوست ئزيزم
رها
1 اردیبهشت 94 9:04
سلام بانو واقعا دردناکههیچ کس نمی تونه جای خانواده اصلی رو بگیره،مطمئنا دلش با خانواده اصلیش هست،مطمئنا اینطور پدرها و مادرها در آینده پیشمان میشن که چه ظلمی به فرزندشون کردن برای باران ناراحت شدم،انشاا... که مشکلشون حل بشه دلم برای معصومیت این بچه ها می سوزه،خدایا خودت کمکشون کن آمیــن
mahtab
پاسخ
سلام عزیزم دردناک و غیرقابل تصور ان شاالله
زهرا - گل بهشتی من
1 اردیبهشت 94 11:11
خونواده برای بچه نیازیه که جایگزین نداره...طفلک!
mahtab
پاسخ
دقیقا همینه هیچی جای خونواده رو نمیگیره نه محبت ِ غیر نه هدیه و پول و ... نه شهر بازی و نه هیچ چیز دیگه
لیلی
1 اردیبهشت 94 16:12
چه غم انگیز. من لینک هایی که گذاشته بودین خوندم ولی متوجه نشدم به چه علت این بچه رو از خودشون روندن. یعنی هیچ مادربزرگ و پدربزرگی و خاله و .. نیست که قبول کنه نگهش داره. خیلی ها هستند که در حسرت بچه هستند
mahtab
پاسخ
لیلی جان اون دختر پنج ساله که تو این پست ازش نوشتم و گفتم من رو یاد باران میندازه یه غریبه است و من اصلا ندیدمش اما باران.... نوه ی عمه ی پسرمه
الهام مامان علیرضا
2 اردیبهشت 94 20:39
الهی که برای هیچ کس پیش نیاد حتی تصورش هم سخته
mahtab
پاسخ
الهي خيلي خيلي سخته
ĸoѕαr
2 اردیبهشت 94 21:16
سلام خاله خوشحال میشم بهم سربزنید...
حسنا
4 اردیبهشت 94 19:42
بدون خوندن لينكها ياد همون باراني افتادم كه توي لينكها ازش نوشتين.دقيقا اينش يادم بود كه چند ماه بعد عليرضا به دنيا اومد و گفتي يه سال ديرتر از پسرت مدرسه ميره يعني الان خانواده اش نميخوانش؟اميدوارم من بد متوجه شده باشم
mahtab
پاسخ
نه عزيزم...نکته اشتراک باران و اون دختر بچه ي داستان نداشتن پدر و مادرش در کنار همه...البته فرقش زياده...باران پدر و مادر داره...و همينطور پدربزرگ و مادربزرگ از دوسمت.....خيلي هم دوستش دارن...اما در حال جداشدن هستن...و فعلا پيش مامانشه و هفته اي 24ساعت پدرشو ميبينه