درياي نور
حس اين عکس برام خاص و بي نظيره، چون تونستم دقيقا در همون زمان و مکانی که عکس رو انداختم به کمک اينترنت گوشيم اينجا بذارمش...
شهریور 92، محمود آباد شهریور 93، نور
عکسها رو با گوشیم آپلود کردم...آخه کابل رابط گوشی یه لب تاپم کار نکرد امروز...برای همین ممکنه نقصی وجود داشته باشه تو این پست
سه شنبه 4 شهریور تا پنجشنبه 6 ام نور بودیم و قبل از ظهر راه افتادیم به سمت تهران و البته بهتره بگم دماوند...جمعه قبل از ظهر هم برگشتیم به سمت تهران
سفر خوبی بود..روز دوم دایی و خونوادش هم بهمون ملحق شدن
دفعه ی اول ارتباطت با دریا در عین اینکه کلی براش ذوق و شوق داشتی خیلی محتاطانه بودو جالب اینکه وقتی بابا می رفت توی اب انقدر داد می زدی و بابا بابا می کردی تا بیاد بیرون، خلاصه تو که بودی خیالم راحت بود که حواست هست و برای بابایی اتفاقی نمیفته اما یواش یواش باهاش پسرخاله شدی و راحت می رفتی میشستی تو آب و موج که میومد به سمتت و خیست می کرد کلی خوشت می اومد