علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

انعکاس ِ رفتار ِ ما

1393/5/23 16:52
نویسنده : mahtab
271 بازدید
اشتراک گذاری

یا تواب

اولین برخورد پسرمون با بچه ی کوچکتر از خودش (البته از وقتی که دیگه راه می رفت و برای خودش صاحب راي شده بود و وجود بچه ی دیگه رو برای خودش مزاحم می دونست، نه مثل بچگی هاش که تا بچه می دید با ذوق و شوق می گفت "نی نی") وقتی بود که بهار رو دید...البته قبل از اون هم وقتي ده ماهش بود یک بار با دختر همسایه مادرشوهرم هم روبه رو شده بود و اون روز هم حرکات خطرناکی داشت و باید مراقبش می بودم، با بهار خوب بود مگر اینکه ما جلوي ديدگان پسري بهش توجه  می کردیم، اگر بهش توجه می کردیم و بهش می خندیدیم و باهاش حرف می زدیم سریع می اومد و یه چک می خوابوند توگوشش...طفلی بچه یکدفعه هاج و واج می شد...اوایل نمی فهمید چه خبره، کی میزنش و برای چی میزنش...اما وقتی یکی دوباری با دستان پسری نوازش شد دیگه حساب کار دستش اومد و رفت تولاک دفاعي و از اون به بعد تا پسری می رفت سمتش هنوز هیچی نشده گريه زاري راه مينداخت و جیغ بنفش می کشید، خیلی از اوقات پسرمون واقعا هیچ قصد بدی نداشت و می خواست بره کنارش بشینه یا می خواست با دستش بهار رو بگیره و با خودش ببره برای بازی اما دیگه مارگزیده شده بود اون بنده خدا...البته چون می دونم خیلی از شما مامانها الان دچار همذات پنداری شدین و کفرتون گرفت از دست پسرمون باید بگم روی هم رفته پسرمون خیلی بهار رو دوست داشت و جز دو سه باری که به خاطر دقت نکردن ما حساسیتش برانگیخته شد همیشه باهاش خوب بود و حتی یک بار با تکون دادن نی نی لای لای بهار تونست بخوابونتش...

این پست رو ننوشتم که خدای نکرده از بیان غلدر بودن پسرمون یا کتک زدنش تعریف کرده باشم...اینها رو نوشتم تا بگم من از اینکه پسرمون بچه ای رو بزنه یا اذیت کنه خیلی خیلی ناراحت و شرمنده میشم هرچند می دونم که اون این کارارو در کمال ناآگاهي و بچگی انجام میده...حالا مامان بهار که خودش عاشق پسرمونه اما همیشه از اینکه یه مامانی از دیدن کتک خوردن یا اذیت شدن جگرگوشه اش از دست من و پسرم رنجیده بشه خیلی معذب میشم...خدا رو شکر این اتفاق  جز یکی دوبار بیشتر پیش نیومده و مدتهاست که پسرمون در قبال بچه های دیگران خیلی خوب و منطقی و آروم برخورد می کنه و  اگر هم مشکلی بوده اغلب سر وسایلش بوده که بچه ها برمی داشتن یا ما اصرار داشتیم بهشون بده که هربار شدیدا  در جهت دفاع از خودش و وسایلش  بر میومد...

علاوه بر این ها واکنش همسرم و پدرش  و گاهی هم مادرشونه که برام ناراحت کنندست...هردوشون به اتفاق از اینکه پسری می تونه از خودش به خوبی دفاع کنه و به قول خودشون اینقدر قوی و غلدره که نمیذاره حقشو بخورن کلی ذوق می کنن و خوشحالن...البته که اونها هم راضی به آزار دیدن بچه های دیگه چه بهار که نوشونه و چه بقیه نیستن و نخواهند بود و در جهت اصلاح روابط گام بر می دارن همیشه اما خب همینکه بعد از اتمام جنگ و جدل بچه ها اونها این موضوع را با اب و تاب و به عنوان سرگرمی مطرح میکنن من رو به فکر فرو می بره که "نکنه با برخورد نادرست خودمون باعث نهادینه شدن رفتارهای نادرست در بچه هامون بشیم؟ مگه غیر از اینه که الان خنده کنان از دعوا و کتک کاری بچمون حرف می زنیم و بعدها گریه کنان از رفتار تند و خشن فرزندمون گلایه داریم؟!"

 

پی نوشت: امشب ان شاالله تولد داریم...اما صاحب تولد از پریشب تاحالا شده میزبان یک عالمه دونه های کهیر...خدایا ما که قبول داشتیم توانای مطلق تویی و حکمرانی از آن خودت است...پس رحمی نما و به همین مقدار قرمز شدن ِ بدنش راضی شو و باقی اش را برما ببخش که بدترشدن اوضاعش موجب منصرف شدنمان از گرفتن هرگونه  عکس و فیلم از تولد دوسالگی اش خواهد شد...

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

سحر
24 مرداد 93 1:28
وای! آخ جون تولد! تولدش مبارک عزیزم.
mahtab
پاسخ
ممنونم
محبوبه
24 مرداد 93 12:11
ديشب نظر گذاشتم .نميدونم تاييد نزدي يا كلا ثبت نشده.تولد پسري مبارك باشه.ان شا الله خوب برگذار شده باشه.و حال عليرضا جان هم خوب خوب باشه پسرعموم دو تا پسر داره كه خيلي از نظر من مودب هستن.شيطونيهاي خودشون رو دارن ولي احترام به بزرگتر رو خيلي رعايت ميكنن.البته هردو از پسري بزرگترن.اون روز كه منم اينگونه رفتارهايي از پسريمون ديدم ناراحت شدم.دوست ندارم پسري توسري خور باشه ولي اصلا نميپسندم كه غلدر باشه.ان شا الله كه رفتاراشون گذريه و بعدا درست ميشن.البته اگه غير از اين باشه بيشترين تقصيرش گردن ماست.درسته كه پيامبر گفته بچه تا هفت سال سرور خانواده است.ولي منظور اين بوده كه توي بازي كردن آزاد باشن.نه اينكه هر رفتاري دلشون خواست بكنن و ما بگيم تربيت باشه بعد هفت سال!كاري كه خواهرشوهرم با بچه اش كرده و الان ديگه اصلا قابل كنترل نيست.
mahtab
پاسخ
بله بچه ها ایینه ی رفتار بزرگسالانشون هستن نظرت هست عزیزم
محبوبه
24 مرداد 93 12:12
رمز پست پاييني چيز ديگه اي هست؟ آخه من رمز خودم رو زدم كار نكرد.ميشه رمز بخوام؟
mahtab
پاسخ
دوباره چک کنش عزیزم...درست شد
مامان محمد مهدي (مرضيه)
25 مرداد 93 12:18
من هيچ وقت در جايگاهي كه شما قرار داريد نبودم و هميشه طرف مقابل بودم در جريان هستي كه و خوب حال مامان بهار رو درك مي كنم پسر من هميشه تو خونه براي ما غلدره ولي بيرون كه مي ريم به شدت مظلوم و آروم ميشه عليرضا بهتر شد؟‌اون دونه هاي مزاحم هستند هنوز يا بي خيال شدن؟
mahtab
پاسخ
می فهممتون اما حقیقتش اینه که بدونی هیچ مادر باوجدانی از اینکه بچه اش بچه ی د یگری رو بزنه شاد و خوشحال نمیشه امیدوارم محمد مهدی جان از این به بعد بهتر بتونه از حق خودش در برابر بقیه دفاع کنه
رزماری
25 مرداد 93 14:18
آخی جانم ایشالا که خوب شده باشه و مهمونی تون خوب و راحت برگزار شده باشه . تولد گل پسرت هم مبارک خانمی . در مورد این مطلبی هم که نوشتی به نظرم بدترین عکس العمل خندیدن به کار اشتباه بچه هاست .برادرزاده منم همین جوری شد .دختره و اولین بار که پسرخاله خودش رو که ازش کوچیکتره رو به اشتباه زد بقیه بهش خندیدن و تا مدتها فکر میکرد کار خنده داری داره انجام میده .هی بچه رو میزد تا بقیه تشویقش کنن و بخندن .خیلی سخت بود تا از ذهنش بیرون بیاد کارش خنده دار نیست
mahtab
پاسخ
ممنونم بله همون شب بهتر شد خدا روشکر بله خیلی مهمه که ناخواسته به رفتار بدشون نخندیم