علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

چیزی شبیه معجزه با "خواب*" ممکن می شود...

1393/3/27 15:29
نویسنده : mahtab
410 بازدید
اشتراک گذاری

یا سمیع

 

اصلا باورم هم نمی شد به این زودی ها بتونم بدون بغل کردنش بخوابونمش،

پریروز و دیروز برای خوابوندنش کلی اذیتمون کرد و اذیت شد، تاحدی که دیگه گریه ام گرفته بود، مقاومت با بسته شدن چشمهاش، بی قراری و گریه و آخرش هم بغل شدن و البته در کمترین زمان ممکن به خواب رفتن...

همسرم و پدرم به اتفاق میگفتن مهم نیست که میخواد بغل بشه و بخوابه، این حالت براش جایگزین شیر از دست دادشه، منم میدونستم نباید زیاد بهش سخت بگیرم اما خب واقعا صرف اون همه وقت و انرژی برای خوابوندنش برام سخت شده بود،

امروز پدرم گفت اینطوری فکر کن که این بچه باید تا دوسال شیر می خورده، پس حالا تا دوسالگی بهش مهلت بده تا اذیتتون کنه...چشمک

امروز خونه بودیم، از صبح کلی با نوه همسایمون بازی کرده بود، بعد از ناهار زیاد اصراری برای خوابیدنش نداشتم، بازی کرد،  تلویزیون دید، خوراکی خورد و ...ساعت 3 منم کنارش دراز کشیدم، چشمهاش خمار بود، با دعا و صلوات تونستم راضیش کنم دراز بکشه، براش کتاب خوندم، مقاومت نکرد و گوش داد و دراز کشیده بود همچنان، چند باری چشمهاش داشتن بسته می شدن که نذاشت...اما ساعت 3/15 بود که پشتشو کرد به من و به سمت تلویزیون و ...فکر کردم داره برنامه کودک می بینه که دیدم خوابه...انگار بهم دنیا رو دادن....خیلی چسبید...خیلی...راستی ما مامانها عجیب نیستیم یه کم؟واقعا  از چه چیزهایی به عرش میریم ما؟خوشمزه

 

* حتما می دونین که درستش "عشق" بوده و سرقت ادبی اینجانب به این شکل درش آوردهخندونک.

پی نوشت: تو این یک هفته با اینکه از روند ترک شیر و برخورد پسری خیلی راضی بودم اما به قول همسرم اون قدر که باید شکرگزار نبودم، آخه یادتونه که قبلا اصلا باورم نمی شد همچین روزهایی رو...تا امروز هم باورم نمی شد به این زودی بشه پسری رو در برابر خواب تسلیم کرد...که خدا رو شکر شد...دوباره فهمیدم که چقدر ما آدمها عجولیم...چقدر زود یادمون می ره خیلی از  اتفاقاتی رو که یه روزی رخ دادنشون برامون معجزه حساب می شدن حالا جزء عادی ترین امور زندگیمون هستن...

بعدا نوشت: برای اینکه خودم و بقیه ی  مامان ها در نظرم زیاد هم عجیب نباشن پسری لطف کرد و بعد از بیدار شدنش از خواب به مدت نیم ساعت انقدر گریه زاری راه انداخت (و با هیچی آروم نشد تا باباش رسید خونه) تا دیگه از این فکرا نکنم که انگار عوامل خوشحالی ما مامانها  یه کم پیش پاافتاده هستندچشمک

پسندها (8)

نظرات (8)

مامانی و بابایی دخمل بلا
27 خرداد 93 21:07
سلام مامانی گل و مهربون علیرضا کوچولو من که توی این چند ماه که فاطمه جونیم به دنیا اومده , به جز یک هفته اول , از بس سخت خوابوندمش که دیگه برام عادت شده و وقتی بی دردسر میخوابه من از خوشحالی اینطوریم تازه بعد از کلی کلنجار برای خوابوندنش 10 دقیقه بعدش بیدار میشه و دوباره باید از اول سعی کنم.... البته همه اینها به خاطر دل دردهای بچم بود و تقصیری نداشت طفلی حالا منم ناشکری نکنم , خدارو شکر و گوش شیطون کر , چند وقتیه خیلی راحتتر میخوابه شیها و با اینکه چندین بار برای دوباره شیر خوردن بیدار میشه ولی خوب منظم تر شده خوابش و راحتتراز قبل هم خواب میره و دیگه نیازی به سشوار و پستونک و کلی راه بردن برای سنگین شدن خوابش نیست . از ذوق زده شدن نوشتی یادم افتاد که توی همین هفته دو بار رفتیم پارک و دخملیم همینطور که سرش روی شونم بود خواب رفت , باورم نمیشدددددددددددددد این دخملی منه که به این راحتی خوابید روی شونم و من رو بگو رفتم به آسمونها از خوشحالی حالا بگو انگار چی شده که اینقدر خوشحالییییییییی , مامانی بودن همینه دیگه
mahtab
پاسخ
سلام عزیزم پس شما اوایل خیلی سختی کشیدی خدا قوت ایشالا از این به بعد خوابش منظم تر و راخت تر باشه تا شما مامان گل کمتر اذیت بشی و روزهاتون پر باشه از شادی و آرامش و خنده خدا جمع سه نفریتون رو برای هم حفظ کنه ان شاالله
محبوبه
28 خرداد 93 10:59
اميرمهدي كه گوش شيطان كر و چشم حسود كور و دونقطه دي!خوب ميخوابه،بعضي وقتا با شير،بعضي وقتاي ديگه هم كه خسته باشه خودش يهو يه متكا مياره و ميخوابه!حتي اگه متكا گيرش نياد سرش رو ميذاره زمين و ميخوابه.بعدا عكسش رو ميذارم ولي به جاش خيلي بهم وابسته است.جوري كه نميتونم يه بشقاب رو با خيال راحت آب بكشم… هر كدوم اداي خودشون رو دارن ديگه…
mahtab
پاسخ
ما شاالله مستدام باشه این حالتش تو این سن همینطورن، نگران نباش خوب میشه، فعلا سعی کن به خواستش جواب بدی و خودت و خودش رو حرص ندی، کار همیشه هست، گرچه خودم نمیتونستم به این شعار عمل کنم
الهه مامان سلما
28 خرداد 93 16:00
امیدوارم بارها قسمتتون شه این مدلی خوابیدنش....البته وقتی بیدار شد هم خوش اخلاق باشه...
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان امیـــرحسیــــن
28 خرداد 93 19:17
سلام عزيزم وااااااااااااااي كه چه كيفي داره اين خوابها!!! راستي خواب ظهر امير حسين هم برگشت و كلا زندگيمون به روال عاديش بدون مي مي برگشت!! ايشالا شما هم به زندگي عاديتون برميگرديد!!زود زود!
mahtab
پاسخ
سلام خانومی خدا رو شکر پس ما هم از روز سوم دیگه ظهرها هم میخوابید اما برای خوابیدنش کلی ادا اطفار در میاره
معصوم/مامان جان جان فاطمه
29 خرداد 93 15:10
فاطمه کلا از بچگی بغلی نبود و دوست داشت مستقل بخوابه ,روی پا هم که ابدا... نهایتا تو بغل خوابش میبرد مخصوصا از 1 سالگی به این ور نمیخوابید تا بغل کنم و لالایی بخونم که اگه خوابش نمیومد داد و قال راه مینداخت اما الان... بالش میارم دراز میکشم میخوابم , در نهایت میخوابه به ندرت پیش میاد نخوابه باید ساعت خوابش دستت بیاد ,
mahtab
پاسخ
آفرین به دختر مستقل شما پسرها کلا مامانی ترن و اوایل وابستگیشون بیشتر از دخترهاست، فکر کنم میخوان جبران ایندشونو بکنن پسر ما هم اگر وقت خوابش باشه بهتر و زودتر خوابش میبره اما گاهی با اینکه خوابش میاد در برابر خوابیدن سر جاش مقاومت میکنه و میخواد تو بغلمون بخوابه از سمتی دلمون می سوزه به خواستش جواب رد بدیم و از سمتی نمیخواهیم عادت کنه...به هرحال فعلا باید با سیستم چماق و هویج پیش بریم تا ببینیم بعدا چی پیش میاد...
مامان طاها
29 خرداد 93 23:35
ایشالله هرچی میگذره بهتر بشه و با خوابیدنش دیگه نه خودش اذیت بشه و نه شما. ایشالله
mahtab
پاسخ
ان شاالله ممنون عزیزم
مامان آرتین
31 خرداد 93 1:56
مهتاب جون خوشحالم که این مرحله خیلیییی سخت را پشت سر گذاشتی. زودتر از اونی که فکرشو بکنی مستقل میشه. آرتین فقط شب اول خیلییی گریه کرد و توی روز هم هفته اول باماشین میبردمش بیرون انقدر میگشتم تا بخوابه تا یک ماه کنی بهانه گیر بود ولی خداروشکر طی شد.
mahtab
پاسخ
ممنون عزیزم بله اغلب بچه ها همون روزهای اول کمی بی تابی می کنن وبعدا بهتر می شن اما نمی دونم چرا پسر ما روزهای اول بهتر بود؟!
الناز مامان آوا
1 تیر 93 0:49
حوب كاري ميكني مهتاب جون سعي كن به كتاب خوندن موقع خواب عادتش بدي اين جور مواقع يه شيشه شير بده دستش بذار بخوره بخوابه راستي الان ديگه شير پاستوريزه ميدي ديگه نه؟
mahtab
پاسخ
بله بیشتر مواقع با کتاب می خوابونیمش و گاهی با تبلت و ... بله از یک سالگی بهش شیر پاستوریزه دادم