علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

سه گانه های خنده دار - پول، باران، بلندگو

1392/12/27 13:18
نویسنده : mahtab
368 بازدید
اشتراک گذاری

*یک بار در میهمانی یکی از اقوام به پسرمون میگه بیا بغلم، پسرک هم در کمال جدیت دست رد به سینه اش میزنه، ایشون هم برای تشویق بهش میگه بیا بغلم تا بهت پول بدم، و پسری بعد از شنیدن این پیشنهاد اغوا کننده در حالیکه همچنان به اون بنده خدا روی خوش نشون نمی داده و به صورتش  هم نگاه نمی کرده دست کرده داخل جیب پیراهنش و در چشم به هم زدنی، همزمان یک اسکناس دوتومانی و یک ده تومانی از جیبش کشیده بیرون، همچین پسری داریم ماخنده (اصلا دوست ندارم فکر کنم ممکنه  پول دوست داشته باشهچشمک)

 

*هر بار که پسرمون "باران" رو میبینه مکافاتی داریم،  پسرکمون از روی علاقه یا هر چیز دیگه ای که ممکنه باشه این دختر مظلوم رو میکشه به سمت خودش، و مسلما  چون با مقاومت اون رو به رو میشه نتیجه میشه افتادن هر دوشون روی زمین، هرچی هم که براش توضیح بدیم که به زور نمیشه بچه ی مردم رو هرجا دلت خواست بکشونی فایده نداره که نداره، دیروز هم دمپایی هاش رو گرفته بود دستش و بهش  نمی داد،  با اینکه دمپایی های خودش هم  کنارش بودن اما دست بردار دمپایی های اون نبود، طفلی اون  بچه هم از دست این پسر، دمپاییهاش رو برمی داشت و می دوید، این وروجک هم به دنبالش، و هر بار پسری  بود که پیروز می شد،  حالا خوبه هربار موقع ملاقاتهای شکنجه بار این دختر با پسر غلدر مامان و باباش نیستن ببینن اگر نه چه ها که نمی شد! و خدا رو شکر که مادربزرگ باران (عمه ی پسری) عاشق برادرزادشه و بادیدن این صحنه ها معمولا باز هم قربون صدقه ی پسری میره و میخنده و میگه "خوشم میاد خیلی زبر و زرنگه"،اگر نه اون هم مسلما زا آزاری که نوه ی عزیز کردش از دست این بچه  می بینه  کم ناراحت نمی شهچشمک، این چند وقته انقدر فراوانی این برخورد ِ نادرست پسرمون با این دختر بالا رفته که به نظرم باید به فرهنگ لغات زندگیش "باران زنی" و "باران آزاری" رو هم اضافه کنیمنیشخند

 

*جمعه شب منزل عمه ی مادرم مجلس عزاداری برگزار می شد و ما هم دعوت بودیم، خانمها و آقایون از هم جدا بودند، پسری هم پیش بابا و بابابزرگش بود، حاج آقای روضه خوان که از منزل رفتند بیرون به ناگاه دیدیم، که نه، شنیدیم صدای پسرکمون از پشت بلند گو می آید، عجیب حسی بود، ذوق زده شده بودم فراوان، گویا بغل دستیهاش در گوشش میگفتن اینو بگو، اونو بگو، و پسر وروجک ما هم هر چی بهش میگفتن تکرار می کرد، بلند و شمرده و ناااازبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان زینب
27 اسفند 92 11:01
چه پسری چه عسلی ماشالا خیرش ببینی مامانی
mahtab
پاسخ
ممنونم ایشالا شما هم شاهد خوشبختی و موفقیتهای پسرت باشی همیشه
مامان آیهان
27 اسفند 92 12:22
تو مسیر رسیدن بهار شاخه های خشکیده دلتو تو آتیش امروز بسوزون تا گرم شه دل مهربونت! 4شنبه سوری مبارک!
mahtab
پاسخ
ممنونم بر شما نیز مبارک
ساناز
27 اسفند 92 12:39
واقعا ممنونم بابت خاطره های خوبت
mahtab
پاسخ
الهام(مامان اميرحسين)
27 اسفند 92 18:19
سلام عزيزم امیدوارم سال ۹۳ همون چیزایی براتون رقم بخوره که دوست دارید ... سال نو پيشاپيش مبارك ... ... ... نصیحت نوروز93: ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﺑﺎ ﺁﺟﯿﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭﮐﻦ که ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﺁﺟﯿﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭكنند !
mahtab
پاسخ
ممنون به همچنین برای شما عزیزم نصیحت آجیلیت هم خیلی باحال بود
رزماری
28 اسفند 92 8:26
ای جانم پشت بلندگو چی می گفت ؟ کاش میشد صداش رو ضبط کنی تا هم ما گوش بدیم هم براش یادگاری بمون
mahtab
پاسخ
تند تند تمام کلماتی رو که بلده بهش می گفتن و اونم تکرار می کرد همون کلماتی که تو فایل صوتی برای شما هم گذاشتم
مهدیه
28 اسفند 92 9:27
عزیزم این مورد آخر رو ما هم بعد از جلسات هفتگی زیارت عاشورامون با دختر مون تجربه می کنیم. جالبه که از اکوی صداش پشت بلندگو خوشش میاد و پشت سر هم میگه دادا دا دا دا دا مورد دوم هم خداییش قصد جسارت ندارم ولی بهتره تو مواقعی که علیرضا باران آزاری رو شروع می کنه توجهتون بره به ست مادر باران.این جور مواقع دل مامان ها زودی آزرده میشه! البته می دونم خودت به این مسائل توجه می کنی!خواستم یادآوری کنم! مورد اول هم ، آیکون
mahtab
پاسخ
خودم حواسم هست عزیزم، سریع خودمون می رسونیم و نمیذاریم آسیبی بهش برسه و اذیت بشه، منم یه مادرم ناسلامتی
ریتا
28 اسفند 92 9:31
سال نو پیشاپیش مبارک تعطیلات خوش بگذره
mahtab
پاسخ
بر شما نیز مبارک تعطیلات به شما هم خوش بگذره ایشالا