علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

آخرین مسافر کوچولوی این خانه

 روزی که این خانه ی مجازی برپا شد، تعدادی از دوستانم صاحب فرزند شده بودند و تعدادی هم در انتظار دیدارمسافرشان بودند، آخرین مسافر کوچولوی این محفل دوستانه ی مجازی (البته تا الان)،  محمد پارساجان، 11 بهمن 91، یک روز بعد از میلاد پیامبر(ص) به جمعمان اضافه شد.    
3 اسفند 1391

واکسن 6 ماهگی

  پرونده ی واکسنهای پسرک تا یک سالگی اش بسته شد، میدونم همانطور که این شش ماه به سرعت برق و باد گذشت، نیمه ی دیگر سال اول زندگی اش نیز به سرعت خواهد گذشت. شنبه با همسرم برای زدن واکسن پسرمون به مرکز بهداشت رفتیم، نفر چهارم بودیم و تو مدتی که باید منتظر میموندیم پسرکمون به بچه هایی که اونجا بودند کلی میخندید و براشون  ذوق میکرد، جالب این بود که برای یه نی نی که به نظرم دختر بود و همسن پسرک، کلی خندید ولی اون بی انصاف همینجور پسرمو نگاه میکرد و آخرش به زور یه لبحندکی تحویل داد! تازه بعد از زدن واکسن اون نی نی بود که از صدای گریه اش (تازگی ها فهمیدیم که چقدر صدای گریه ی دختر و پسرها متفاوته و یه نشونست برای تشخیص جنسیت نی نی های...
30 بهمن 1391

The First Pearl

بالاخره رویت شد اولین مروارید پسرک رو میگم دوست داشتم تاجاییکه میشه دیر تر در بیان و از دیدن اولین دندونش استرس داشتم اما الان باید بگم حس واقعا خوبی بود  چهارشنبه بینهایت بیفراری میکرد، روزی که 6 ماهش تموم شد دیروز و امروز آروم بود، امشب ساعت 9 موقع بررسی دندونش متوجه تیزی روی لثه اش شدم و با زدن آروم قاشق به لثش و از صدای اون متوجه شدیم اولین مروارید در سمت راست  این صدف گرانبها خودنمایی کرده، گرچه الان بیشتر از چشم، دستمونه که وجودش رو اثبات میکنه اما بالاخره پسر ما هم دندون دارشد، شاید چند روز دیگه مامانم آش دندونی درست کنه و به چند نفر از اقوام هم بدیم       پی نوشت: مطمئنا میدونین که ای...
27 بهمن 1391

روزنوشت 5 ماهگی تا نیم سالگی

خدایا چه زود گذشت! پسر ما نیم ساله شد! به جبران اینکه این مدت خیلی کم از پسرم نوشتم و گفتم این پستو خطاب به خود ِخودش مینویسم:   پسر عزیزم روز  25 دی ماه برای اولین بار مدت طولانی نشستن تو روروئک رو به خواست خودت تجربه کردی 26 دی ماه بود که برای اولین بار مسیر طولانی تری را با روروئک راه رفتی و اومدی نزدیک گلدون داخل آشپزخونه و یه برگ دیگه هم ازش کندی  28 دی ماه تونستی برای مدت بیشتری صاف روی زمین بنشینی و بازی کنی (طبق نظر دکتر، بهترین ملاک برای تعیین زمان مناسب  نشستن صاف نشستن بچه هاست که از ایجاد آسیب در کمرشون جلوگیری میکنه) 29 دی ماه  وقتی به شکم روی زمین خوابیده بودی، کمی چ...
27 بهمن 1391

مادران متولد بهمن بخوانند!

  تقدیم به مرمر عزیزم به مناسبت روز تولدش:   شما خونسرد ترین مادر دنیا هستید     بقیه در ادامه مطلب مادران متولد بهمن در عین حال ترجیح میدهند فرزندان خود را بیش از هر چیز دیگری ترغیب به گشت و گذار در دنیا و آدم هایش کنند. آن ها همیشه یک توصیه به بچه های خود دارند آن هم اینکه از طریق کتاب، اینترنت، معاشرت و سفرآدم ها وجهانی را که در آن زندگی میکنند بشناسند و باورهای خود را به این ترتیب پایه گذاری کنند. شاید برای همین است که بچه های مادران متولد بهمن همیشه به مادران خود اعتماد دارند و آن ها را نزدیکترین رفیق خود میدانند. بهترین مادر دنیا آنها میتوانند روزی به بهترین مادر دنیا تبدیل شوند اما در ...
24 بهمن 1391

پایان انتظار...

  "امروز یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی همسرم اتفاق افتاد.امروز از پایان نامه فوق لیسانسش دفاع کرد. البته در شرایط خاص که خودتون بهتر می دونید.بچه شش ماهه ،شوهر غرغرو و.... اون خودش زیاد نمی دونه چکار کرده ولی من که اون شرایط را طی کردم می دونم نمره عالی گرفتن (17/5 از 18 بدون مقاله) برای پایان نامه "رشته زبان انگلیسی" کار خیلی سختیه. البته همسرم با به دنیا اوردن بچه و بزرگ گردن اون دکتراش را از دست من گرفته  همه شماهایی که بچه دارین ودر انتظار بچه هستین در حقیقت در حال طی کردن دوره دکترا می باشید . و یادتون باشه بقه دیگه بازیه  صمیمانه ترین تبریکات به همسرم برای این موضوع و به تمام شما مادرا...
23 بهمن 1391

چرا وبلاگ؟

 سلام  من که سر در نیاوردم از این مسابقه، اما بدم نیومد از جواب دادن به سوالش که به نظرم جالب بود.  سوال: چرا برای پسرم وبلاگ ساختم؟ جواب: چون من آدم خاطره بازی هستم و پسرم هم بهترین خاطرات زندگی من رو از آن خودش خواهد کرد، و هیچ دفتر و تقویمی گنجایش این همه نوشتن را نداره و در ضمن من هم به جای نگهداری از کلی دفتر و تقویم  میتونم در فضای مجازی به راحتی تمام زیباییهای قابل توصیف  از بزرگ شدن فرزندم را  ثبت کنم و خودم و همسرم (و البته امیدوارم پسرم  )در آینده از خوندنشون لذت ببریم به اشتراک گذاشتن تجربیات بچه داری و استفاده از تجربیات بقیه ی مادران رو هم به دلایل بالا اضافه کنین.  در آخر مم...
23 بهمن 1391

اولین سرماخوردگی نی نی

  چندروزی بود که خودم  بدن دردداشتم وفکرمیکردم که ازخستگیییییی یابی خوابی های شبانه باشه به همین خاطر پیگیر علت ویاحتی درمانش نشدم تا این که نیمه شب یک شنبه وقتی که نی نی طفلکی ازگرفتگی بینی وسرفه های بانمک وکوجولوش نمیتونست بخوابه و گریه میکرد یهووو فهمیدم که من سرمااااخورده بودم و نی نیم بی اجازه ازمن گرفته. وقتی پسری طفلکی با بینی های گرفته نمیتونه راحت شیربخوره یابخاطرسخت نفس کشیدن بی هواازخواب نااااازش میپره ادم خیلی دلش میسوزه امااز طرفی وقتی میخوادسرفه کنه وبلدنیست وصداش میشه شبیه صدای اول گریه هاش، خییییییییییلی خنده دارو بانمکه.  باقطره وشربتی که دکترداده خداروشکربهتره ولی اثرسرماخوردگی هنوزتواخلاقش باقی...
23 بهمن 1391